همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

گل سرخ

دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم قصه ی تلخ جدایی

مانده ام سر در گریبان بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق ومحبت در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرورچشمت
یک دم نمی رود از یادم چشمه های پر نور چشمت


 ایرج جنتی عطایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد