همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

گل سرخ

دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم قصه ی تلخ جدایی

مانده ام سر در گریبان بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق ومحبت در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرورچشمت
یک دم نمی رود از یادم چشمه های پر نور چشمت


 ایرج جنتی عطایی

یاد گرفتم

من یاد گرفته ام " دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... " ولی نمی دانم چرا ... خیلی ها ... وحتی خیلی های دیگر ... می گویند: " این روز ها ... دوست داشتن دلیل می خواهد ... " و پشت یک سلام و لبخندی ساده ... دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده دنبال گودالی از تعفن می گردند... اما من " سلام " می گویم ... و " لبخند " می زنم ... و قسم می خورم ... و می دانم ... " عشق " همین است ... به همین سادگی

اسم

سرخپوست‌ها افسانه‌ای دارند
می‌گویند در بردن نام آدم‌ها باید محتاط باشی.می‌گویند نام آدم‌ها مقدس است. می‌گویند وقتی یک نفر را صدا می‌کنی، وقتی نامش را می‌خوانی؛ تکه‌ای از روحش را تصرف می‌کنی...
راست می‌گویند گمانم! گاهی حتی می‌شود که وقتی نام کسی را می‌بری، همه‌ی روحش را می‌گیری!
شاید به همین خاطر است که برای هر کسی نام جدیدی می‌گذارند

هــــــــــیــــــــــچ
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !
امـا …. حقیقـت اینه که :
از دست دادن ِ خــودمـون ،
و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم ….
گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!

توی این ثانیه های بی رمق، لحظه های ابیتو حروم نکن

این روزا ابری و خاکستریه، شبای افتابیتو حروم نکن


بگو خورشید از کدوم ور دراومد که تو مثل قصه رویای شدی

ماهی زحمی پاشور حوض کیو خواب دیدی که دریایی شدی