همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

همه چی و هیچی

به امیدی که روزی درسایه عدل گرگ گوید ندریم و بره گوید بچریم....

دوست دارم را من دلاویزترین شعر جهان میدانم!



از دل افروز ترین روز جهان،

خاطره ای با من هست.
به شما ارزانی :

سحری بود و هنوز،
گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .
گل یاس،
عشق در جان هوا ریخته بود .
من به دیدار سحر می رفتم
نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .

می گشودم پر و می رفتم و می گفتم :

(( های !
بسرای ای دل شیدا، بسرای .
این دل افروزترین روز جهان را بنگر !
تو دلاویز ترین شعر جهان را بسرای !

آسمان، یاس، سحر، ماه، نسیم،
روح درجسم جهان ریخته اند،
شور و شوق تو برانگیخته اند،
تو هم ای مرغک تنها، بسرای !

همه درهای رهائی بسته ست،
تا گشائی به نسیم سخنی، پنجرهای را، بسرای !
بسرای ... ))

من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می رفتم !


در افق، پشت سرا پرده نور
باغ های گل سرخ،
شاخه گسترده به مهر،
غنچه آورده به ناز،
دم به دم از نفس باد سحر؛
غنچه ها می شد باز .

غنچه ها می رسد باز،
باغ های گل سرخ،
باغ های گل سرخ،
یک گل سرخ درشت از دل دریا برخاست !
چون گل افشانی لبخند تو،
در لحظه شیرین شکفتن !
خورشید !
چه فروغی به جهان می بخشید !
چه شکوهی ... !
همه عالم به تماشا برخاست !

من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم !

دو کبوتر در اوج،
بال در بال گذر می کردند .

دو صنوبر در باغ،
سر فرا گوش هم آورده به نجوا غزلی می خواندند .
مرغ دریائی، با جفت خود، از ساحل دور
رو نهادند به دروازه نور ...

چمن خاطر من نیز ز جان مایه عشق،
در سرا پرده دل
غنچه ای می پرورد،
- هدیه ای می آورد -
برگ هایش کم کم باز شدند !
برگ ها باز شدند :
ـ « ... یافتم ! یافتم ! آن نکته که می خواستمش !
با شکوفائی خورشید و ،
گل افشانی لبخند تو،
آراستمش !
تار و پودش را از خوبی و مهر،
خوشتر از تافته یاس و سحربافته ام :
(( دوستت دارم )) را
من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام !

این گل سرخ من است !
دامنی پر کن ازین گل که دهی هدیه به خلق،
که بری خانه دشمن !
که فشانی بر دوست !
راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست !

در دل مردم عالم، به خدا،
نور خواهد پاشید،
روح خواهد بخشید . »

تو هم، ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو !
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !
« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !


"فریدون مشیری"

*********************************************************

پ.ن: دوستش دارم ولی نمیتونم بخوامش ،خیلی اذیت شدم خیلی :(

ادامه مطلب ...

من برگشتم

یه دو سالی میگذره که اینجا خاک خورده ،یادش بخیر هنوز عاشق نشده بودیم که این وبلاگ با چندتا وبلاگ دیگه زدم ، هــــــــــــی زندگی تو این دو سال بدجوری اذیتم کرد ترم 1 دانشگاه عاشق شدن به پای کسی نشستن و............. بگذریم. من چند روز پیش وبلاگ دختری رو دیدم اینقدر بامزه بود وبلاگش که بعد از دوسال تصمیم گرفتم که بازم وبلاگ به شکل دیگه ای بنویسم امیدوارم که هنوز مخاطب های خودم داشته باشم .

اسلاید اموزشی استاد سارا کریمی

بچه های استاد کریمی برای دانلود اسلاید به ادامه مطلب برید

ادامه مطلب ...

تصاویر: «ترین»های جهانی سال 2010

نشریه دیسکاوری با رو به پایان گذاشتن سال 2010 میلادی انتشار ترینهای سال گذشته را آغاز کرده و فهرستی از برترین رکوردهای سال رو به پایان میلادی را منتشر کرده است.





ادامه مطلب ...